Archive

Thursday, March 18, 2010

شایعه‌


هر زمان شايعه ای را شنيديد و يا خواستيد شايعه ای را تکرار کنيد اين فلسفه را در ذهن خود داشته باشيد!

در يونان باستان سقراط به دليل خرد و درايت فراوانش مورد ستايش بود. روزي فيلسوف بزرگی که از آشنايان سقراط بود، با هيجان نزد او آمد و گفت: سقراط ميدانی راجع به يکي ازشاگردانت چه شنيده ام؟

سقراط پاسخ داد: "لحظه ای صبر کن.قبل از اينکه به من چيزی بگويی از تو می خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی. "مرد پرسيد: سه پرسش؟ سقراط گفت: بله درست است.قبل از اينکه راجع به شاگردم با من صحبت کني، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داري امتحان کنيم.

اولين پرسش حقيقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهي به من بگويی حقيقت دارد؟ مرد جواب داد: "نه، فقط در موردش شنيده ام. "سقراط گفت: "بسيار خوب، پس واقعا نميدانی که خبر درست است يا نادرست.

حالا بيا پرسش دوم را بگويم، "پرسش خوبی"آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگويی خبر خوبی است؟ "مرد پاسخ داد: "نه، برعکس…"سقراط ادامه داد: "پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در موردآن مطمئن هم نيستی بگويی؟ "مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

سقراط ادامه داد: "و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگويی برايم سودمند است؟ "مرد پاسخ داد: "نه، واقعا… "سقراط نتيجه گيری کرد: " اگر می خواهی به من چيزی را بگويی که نه حقيقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گويی؟

No comments: