Archive

Sunday, October 14, 2012

Konferansa Kongreya Cîhanî ya Kurdî li Hewlêrê Berdewam e


Kongreya Cîhanî ya Kurdî roja Pêncşemê li Hewlêrê destpê kir û heta roja Duşemê, 15’ê vê mehê, berdewam dibe.
Armanca serekî ya duwemîn konferansa Kongreya Cîhanî ya Kurdî pêşvebirina Kurdistanê ye bi rêya zanist û kulturê, li gor rêkxeran.
Di hevpeyvînekê de ligel Dengê Amerîka, Dr. Alan Dîlanî serokê Kongreya Cîhanî ya Kurdî dibêje ku Kurd xwedan kesayetîyên pir buhayên zanistî û kulturî ne lê belê mixabin ew li derveyî welat dijîn. Dr. Dîlanî dibêje em bizavê dikin ku kesên pispor, zana û şareza vegerin Kurdistanê û xizmeta welatî bikin.
Rojnamevan Rehîmî Reşîdî, endamê Fedrasyona Navneteweyî ya Rojnamevanan, yek e ji berşdarên kongreya Hewlêrê dibêje ku hejmareka berçav ya Kurdên Îran, Tirkîye, Sûrîye û şarezayên bîyanî di wê kongreyê de beşdar in. Birêz Reşîdî herwiha dibêje ku di kongreya Hewlêrê de gotûbêj li ser biwarên cuda têne kirin, wek tenduristî, perwede, bînasazî û parastina jîngehê
Yekemîn konferansa Kongreya Cîhanî ya Kurdî sala 2011’ê li bajarê Rotterdam hate lidarxisitn.

Tuesday, October 2, 2012

گفتگوی رحیم رشیدی با بخش فارسی تلویزیون امریکا در مورد پیامدهای انتخاب محمد رضا رحیمی استاندار وقت کردستان به‌ عنوان معاون اول محمود احمدی نژاد

باز فروزنده، باز قانعی‌فرد

ناصر ایرانپور


باری ديگر تلويزيون "انديشه‌" ميزبان قانعی‌فرد معلوم‌الحال شد. اقرار کنم که‌ برايم تصميم‌گيری در مورد شنيدن يا نشنيدن "مصاحبه‌"ی اين "دانشمند" و "تاريخدان بنام کشورمان" و اين اواخر "زندانی سياسی" بسيار برايم دشوار بود، 
چون هم وی را می‌شناسم و هم از وی دانشمندتر و فرهيخته‌تر آقای فروزنده‌ی مصاحبه‌گر را. به‌ هر حال، حاصل آن باز چيزی جز سردرد و تأسف و تأثر توأم با خشم نبود.
تأسفم همچنين از اين يا آن سايتی بود که‌ اقدام به‌ بازانتشار اين نمايش نموده‌اند. چرا؟!
محض اطلاع دوستان رسانه‌ای: بنده‌ در آلمان بعد از کالج چهار سال در دانشگاه‌ درس ژورناليستيک خوانده‌ام. طبق آموزه‌های من هيچ رسانه‌ای بدون ضابطه‌ نيست، هيچ رسانه‌ی مسؤول و متعهدی هر چرت و پرتی که‌ برايش فرستادند را درج نمی‌کند، چه‌ که‌ آزادی بيان و دمکراسی مطلقا بدين معنی نيست که‌ بايد به‌ تريبون افراد و نيروهای ضدآزادی و ضددمکراتيک و متحجر و فاشيستی تبديل شد. يک رسانه‌ی مسؤول و دمکرات به‌ يک عنصر مشکوک و فاشيست و ضددمکرات اجازه‌ی اين را نخواهد داد که‌ به‌ بلندگوی وی تبديل شود. اگر هم با همچون کسی گفتگويی صورت دهد، اين گفتگو چالشی و برای افشای وی خواهد بود و به‌ همراه آن تفسير و دست کم توضيحی خواهد آمد تا نزديکی احتمالی خود رسانه‌ و مصاحبه‌گر با مصاحبه‌‌شونده‌ مشتبه‌ نشود. لذا اظهرمن‌الشمس است که‌ هر نظری ـ حتی اگر به‌ "محترمانه‌ترين" شيوه‌ نيز طرح شده‌ باشد ـ شايسته‌ی ‌درج نيست.
بر همين مبنا نمی‌دانم چه‌ اصراری به‌ پخش چنين گفتگوهای حساب‌شده‌ای که‌ تهوع هر کنشگر کرد و هر ايرانی شرافتمندی را برمی‌انگيزاند، وجود دارد. اين شارلاتان "ننه‌ من غريبم" درمی‌آورد، به‌ مصداق مثل "حمله‌ بهترين دفاع است" می‌گويد که‌ "از بی‌احترامی بدور است" و چنين و چنان متمدن است، اما هر آنچه‌ از زبانش بيرون می‌آيد، هتک حرمت است. نکند "غده‌" و "لاشه‌" ناميدن حزب دمکرات کردستان ايران و حزب کومله‌ی کردستان ايران "احترام" باشد، ما نمی‌دانستيم؟ وانگهی، بی‌احترامی در اهانت شخصی و بلاواسطه‌ خلاصه‌ نمی‌شود. دروغ، افترا، تحقير و انتساب صفات جعلی به‌ حريف نيز بی‌احترامی است. آيا اين ادعا که‌ گويا "وزارت اطلاعات ايران زمينهای فلان سرآمد جنبش کردستان را اجاره‌ داده‌ و اجاره‌اش را برای وی به‌ فلان کشور می‌برد" در چهارچوب"نقد محترمانه‌ی نظر‌" می‌گنجد؟!!
آيا آنانی که‌ پز "اپوزيسيون"‌بودن را می‌دهند و به‌ ميزبان همچون عنصری تبديل می‌شوند از خود پرسيده‌اند که‌ چرا اين "تاريخدان معاصر" ما تاکنون در مورد انبوه‌ جنايتات دهشتناک رژيم اسلامی ايران مثلا در ارتباط با زندانيان سياسی [غير از اين چند نازی که‌ در اين مصاحبه‌ از خود نشان داده‌ است] و به‌ ويژه‌ در ارتباط با کردستان لام تا کام چيزی نگفته‌ است؟ مگر اين نيز جزو "تاريخ معاصر" کشورمان نيست؟!! آيا جای پرسش نيست که‌ چرا و با چه‌ انگيزه‌ اين عنصر منفور گناه‌ ستم بر کردستان و جنايات رژيم اسلامی در آن را گردن احزاب کردستان می‌اندازد؟ آيا "ژورناليست" "زبده‌" و "حرفه‌ای" و مخصوصا "بی‌طرف" ما به‌ عقلش نمی‌رسد بپرسد که‌ اگر احزاب کردستان خود باعث و بانی اين شده‌اند که‌ مردم کردستان قلع و قمع شوند و از ابتدايی‌ترين حقوق خود محروم، باعث و بانی کشتار تعداد بيشماری از زندانيان سياسی ايران که‌ سلاحی جز باورشان را نداشته‌اند، به‌ سلاخه‌کشيدن جانبداران آن دسته‌ از احزاب سياسی که‌ هيچگاه‌ به‌ دفاع مسلحانه‌ در مقابل رژيم دست نزده‌اند و سرکوب خشن هزاران انسان در خيابانهای تهران که‌ تنها "رأی" خود را می‌خواستند، چه‌ کسانی هستند؟ آيا جای ترديد نيست که‌ چرا وی بصورت نوشتاری و گفتاری جنايت قتل ناجوانمردانه‌ی دکتر عبدالرحمان قاسملو را گاه‌ به‌ عراق، گاه‌ به‌ مجاهدين، گاه‌ به‌ روسيه‌، گاه‌ به‌ بخش ديگر حزب دمکرات کردستان ايران منتسب می‌سازد، اما هيچگاه‌ به‌ خود رژيم جنايتکار نسبت نمی‌دهد؟! جای پرسش نيست که‌ چرا اين انسان تمام نيروهای ضدرژيم اسلامی را مورد يورش تخريبی خود قرار داده‌ و تقريبا هيچ نيروی واقعی اپوزيسيون را از مشموليت تخريب خارج نساخته است‌، اما خود رژيم در قاموس وی غيبت کبری دارد؟ اصلا کس و نيرويی هست که‌ اين دانشمند در مورد آن زبان گشوده‌ باشد و صدای آن را درنياورده‌ باشد؟ آن هنگام که‌ اين آقا بر عليه‌ کردستان قلم‌فرسايی می‌کرد، هشدار داده‌ شد که‌ وی بايد مأمور ويژه‌ی وزارت اطلاعات رژيم باشد. اما چون گفته‌های وی خوشايند اين يا آن حضرت ناسيوناليست و شووينيست می‌آمد، پی‌درپی ميزبانی‌اش را می‌کردند. اکنون اما رسالت اين حضرت گسترش يافته‌ و زندانيان سياسی ايران و کل نيروهای اپوزيسيون رژيم اسلامی را نيز در برگرفته‌ است و اما فروزنده‌ها همچنان به‌ تريبونش هستند. آيا اين حتی از نظر ماهيت و هويت خود اين تلويزيون‌ها و افراد مجری و مسؤول آنها گمان‌برانگيز نيست؟ مگر کم شنيده‌ام که‌ رژيم اسلامی تعدادی از تلويزيونهای خارج از کشور را تأمين مالی می‌کند؟
من بطور واقع نمی‌دانم که‌ جناب قانعی‌فرد، اين شرور رسانه‌ای، چه‌ سر و سری با‌ ولی‌نعمتان خود در وزارت اطلاعات ايران و سپاه‌ پاسداران دارد. اما همه‌ی شواهد و قراين نشان می‌دهند که‌ هر چه‌ وی می‌کند و هر چه‌ وی می‌گويد در راستای سياستهای اطلاعاتی رژيم ولايت فقيه‌ قرار دارد. آنانی که‌ کودکانه‌ باور دارند که‌ فعاليت وزارت اطلاعات رژيم ناب محمدی تنها منوط به‌ نفوذ در سازمانهای سياسی، شکار و کشتار مبارزان است، سخت در اشتباهند. رژيم خود کتمان نمی‌کند که‌ ارتش سايبری بر عليه‌ اپوزيسيون براه‌ انداخته‌ است. يکی از وظايف آن به‌ يقين ضداطلاعات و تخريب رقيبان سياسی است. و آقای قانعی‌فرد "پژوهشگر تاريخ" در همان چهارچوب و راستا کار می‌کنند.
مصاحبه‌گر، جناب فروزنده‌، ادای انسانهای "متمدن" و "دمکرات" را درمی‌آورند و می‌گويند که‌ اجازه‌ توهين در تلويزيونش را که‌ نام جعلی "انديشه‌" را يدک می‌کشد، نمی‌دهد. آيا فاشيست‌ناميدن حريف، قاچاقچی‌ناميدن آن، "معلم ابتدايی" ناميدن يکی از رهبران آن، "شرور" ناميدن احزاب کردستان، ... اهانت نيست؟ مصاحبه‌گر "ژورناليست" (!) هنوز متوجه‌ نشده‌ است که‌ از نظر مردم کردستان توهين به‌ احزابی که‌ قربانيان اصلی رژيم ولايت فقيه‌ بوده‌اند و بار اصلی مبارزه‌ بر عليه‌ رژيم را برعهده‌ دارند، توهين به‌ خود آنان است. قانعی‌فرد در خود اين "مصاحبه‌" يکی از ميزبانان پيش اين تلويزيون را "بی‌سواد" و به‌ تعبير خود "با سواد کلاس پنجم" معرفی می‌کند، چون در "دانشگاه‌ امام صادق" زير استادان مکتبی بر عليه‌ کردستان پرورده‌ نشده‌ و رساله‌ ننوشته‌ است. به‌ هر حال در قاموس جناب فروزنده‌ی "متمدن" اين توهين نيست.
از نظر من آقای قانعی‌فرد اتفاقا در بهترين حالتش مأمور [و معذور] ويژه‌ی وزارت اطلاعات رژيم است و اما در حالت تراژيک‌ترش يک بيمار ساديست است. اين ارزيابی نه‌ به‌ جهت نفرتی که‌ از وی دارم، بلکه‌ اشاره‌ای است به‌ حالت روانی و گفتاری وی. وی به‌ گفته‌ی خودش عين خيالش نيست که‌ اين همه‌ احساس را جريحه‌دار می‌سازد، عين خيالش نيست که‌ اين همه‌ بدوبيرا نثارش می‌کنند و من اضافه‌ می‌کنم چه‌ بسا از آنها خوشش هم بيايد. آيا کسی که‌ از تحريک ديگران برای برانگيختن بدوبيراگفتن به‌ خود ارضا شود، بيمار نيست؟ کينه‌ی اين آدم "شريف" وصف‌نشدنی است: ايشان بخاطر "مصاحبه"‌ با رهبران جنبش کردستان از "ملت بزرگ ايران" عذرخواهی می‌کند، اما "مصاحبه‌" با شنيع‌ترين چهره‌های رژيم کنونی از جمله‌ محسن رضايی و حشر و نشر با مهره‌های ساواک رژيم پيشين را امری "پژوهشگرانه‌" می‌نامد.
جناب فروزنده‌ی‌ دانشمند نيز که‌ بعنوان "خبرنگار" خبر و اطلاعاتش از رود می‌سی‌سی‌پی بيشتر است تا در مورد "اين بخش از ميهن" [کردستان]، دست به‌ دامان عنصر اين چنين منفوری شده‌ است، تا کردستيزی خود را بر زبان قانعی‌فرد جاری سازد، تا از زبان وی بشنود که‌ فرزاد کمانگر، اين شخصيت والا و انسانی که‌ خفاشان رژيم اسلامی جانش را گرفتند و بخاطر آن مردم کردستان دست به‌ اعتصاب عمومی زدند، "معلم يک روستای مريوان" [پنداری معلم‌بودن جرم است] و "بمب‌گذار" بوده‌ است، تا از وی بشنود "عده‌ای از زندانيان" سياسی ايران برای اينکه‌ وجهه‌‌ای برای خود کسب کنند، در زندان هستند"، تا مناسبت ديگری داشته‌ باشد که جار بزند که‌‌ چقدر شيفته‌ی "تماميت ارضی ايران" است و ضد جنبش ملی ـ دمکراتيک مردم کردستان. ارزانی‌ هر دوتايشان باد. واقعا آدم اينقدر "شريف" و "محبوب" مردم خود نباشد، به‌ چه‌ درد می‌خورد؟!
2 اکتبر 2012




قانعی فەرد: نەتەوەی کورد بوونی نییە و سەرکردەکانیشی خائین


قانعی فەرد و سەرۆکی هەرێمی کوردستان

ساکار عەبدوڵڵازادە/ رووداو- هەولێر

عیرفان قانعی فەرد هێڕش دەکاتە سەر سەرجەم سەرکردەکانی کوردستان و هەموویان بە "خائین" ناو دەبات و حکومەتی هەرێمی کوردستانیش دەڵێت "ئەو کەسە لە شوێنێکی دیاریکراو راسپێردراوە بەڵام وا بۆی ناچێتە سەر".
ئەمڕۆ کاژێر 4ی ئێوارێ بەکاتی ئەمریکا، عیرفان قانعی فەرد لە بەرنامەیەکی راستەوخۆی کاناڵی ئەندێشە تی ڤی (کە سەر بە ئۆپۆزیسیۆنی ئێرانە و لە لۆس ئەنجلسی ئەمریکا بڵاو دەبێتەوە) وەک لێکۆڵەرێکی کورد مێژووی خەباتی سیاسی کورد لە هەر چوارپارچەی کوردستانی خستە ژێر رەخنەو هێڕشەوە و رایگەیاند "حیزبەکانی کوردستان هیچ پێگەیەکیان لەناو خەڵکی کورد دانییە و بەزۆر خۆیان بەسەر خەڵکدا سەپاندووە".
قانعی فەرد گوتیشی "خاکی کوردستان بەشێکی دانەبڕوای خاكی ئێرانە و چەمکی نەتەوە چەمکی کەسانی دواکەوتوو و کۆنەپەرستە کە بۆ کورد بەکاری دێنن. لە ئێراندا نەتەوەی کورد  و خاکی کوردستان بوونی نییە، تەنها یەک نەتەوە و یەک خاک هەیە کە ئەویش نەتەوەی ئێران و خاکی ئێرانە".
د. کاوە مەحمود گوتەبێژی حکومەتی هەرێمی کوردستان و وەزیری رۆشنبیری و لاوان لەو بارەوە بە (رووداو)ی راگەیاند"هۆشمەندی خەڵکی کوردستان ئەوەندە بەرفراوانە کە بتوانێت هەڵسەنگاندنی هەبێت بۆ سەرکردەکانی خۆی و ئەم جۆرە هێڕشە پڕوپوچانە کاریگەری ناکات لەسەر تێڕوانینی خەڵکی کوردستان و کار و کۆششی سەرکردەکانی".
د. کاوە گوتیشی "تێگەیشتوویی خەڵکی کوردستان لەوە لەسەرترە فریوی کابرایەک بخوات لە لایەنێکی دیاریکراوەوە پارەی پێدراوە و راسپێردراوە بۆ شێواندنی مێژووی کورد و خەباتی رزگاریخوازی گەلی کوردستان و ئەو کەسە بەو شێوەیە بۆی ناڕواتە سەر و ناتوانێت هیچ بکات".
هەر لەو بەرنامەیەدا، قانعی فەرد سەرجەم مێژووی سیاسی رۆژهەڵاتی کوردستانی بە مێژووی پڕ لە خەیانەت و ناپاکی ناوبرد و گوتی "حیزبی دیموکرات و کۆمەڵە بەکرێگیراوی سەدام و رژێمی بەعس بوون کە لە شەڕی نێوان ئێران و عێراقدا لەگەڵ سەربازانی بەعس تەقەیان لە سەربازانی ئێران دەکرد. ئەو دوو حیزبە ئەو شیاویەیان نییە بێن و بەناو کۆمەڵگای کورد قسە بکەن. من رێگە لە خەیاڵ و رۆیاکانی ئەو دوو حیزبە ناگرم بەڵام بەمەرجێک رۆیاکانیان لەسەر لاپەرەکان بکێشنەوە و بەناوی خەڵکی کورد قسە نەکەن. کۆمەڵە و دیموکرات وەک دوو گرێی شێرپەنجەئاسا وان کە پێویستە لەناو ببردرێن و ئێران و ئێرانی بتوانن بزووتنەوەیەکی ئاشتیانە و عاقڵانەیان هەبێت".
قانعی فەرد سەبارەت بە پارتی ژیانی ئازادی کوردستان PJAK گوتی "PJAK گروپێکە کە مامەڵە بە مادە هۆشبەرەکان دەکات و تەنها هۆکاری دامەزراندنی لاوازکردنی بزووتنەوەی کوردە. ئێستاکە ئەوان لەگەڵ بەشار ئەسەد رێککەوتننامەیان واژۆ کردووە و پاڵپشتی لە ئەسەد دەکەن. ئێستاکە PJAK و PKK لە کوردستانی سووریا ئاڵایان هەڵکردووە و وێنەی ئۆجەلان و بەشار ئەسەدیان بەیەکەوە داناوە".
ناوبراو لە بەشێکی دیکەدا هێڕشی کردە سەر مێژووی سیاسی باشووری کوردستان و بەتایبەت بنەماڵەی بارزانی و گوتی "مستەفا بارزانی خوێندەواری نەبووە تا مەلا بێت و بەپێی بەڵگەنامەکانی سۆڤییەت، هیچ خولێکی ئاکادیمی سەربازی نەبینیوە تا ژەنەڕاڵ بێت. بارزانی تەنانەت مەلازمیش نەبووە چبگا بە ژە نەڕاڵ بوون".
قانعی فەرد گوتیشی "بارزانی ئێستا لە تورکیا نزیک بووەتەوە و لە کۆنگرەی AKP رایگەیاند (سیاسەتی ئێمە لە سیاسەتەکانی تورکیا نزیکە). کەچی سیاسەتی تورکیا شتێک جگە لە کورد کوژی نییە. بارزانی ستراتیژییەکی ناڕوونی گرتووەتە بەر کە دیار نییە کوردستان بەرەو کوێ دەبات. بارزانی بازرگانی بە پرسی دەوڵەتی کوردی دەکات".
ئەو هەروەها پاڵپشتی لە سیاسەتەکانی نوری مالیکی کرد و گوتی "بنەماڵەی بارزانی خەریکی حەپەلۆش کردنی نەوت و سامانی ئەو وڵاتەن بەبێ ئەوەیکە پارە و داهاتی ئەو نەوتە بۆ حکومەتی عێراق بگەڕێننەوە".
قانعی فەرد لەو دیدارەدا عەبدوڵڵا ئۆجەلانی سەرۆکی پارتی کرێکارانی کوردستانیشی لە هێڕشەکانی بێبەش نەکرد و گوتی "ئۆجەلان خۆی بە سەرۆکی کوردستان ناساندووە کەچی زمانی کوردی نازانێت و لەکاتی دەستگیرکردنیدا لە هەموو ئامانجەکانی پاشەکشەی کرد و تەنانەت گوتی من تورکم و دایکیشم تورکە".
عیرفان قانعی فەرد، بە گوتەی خۆی، لەدایکبووی شاری مەریوانی رۆژهەڵاتی کوردستانه و دکتۆرای لە بەشی زمانناسی له زانکۆی کامبریجی بەریتانیا وەرگرتووە و وەک دەڵێت "ماوەیەک مامۆستای زانکۆی میشیگانی ئەمریکا و کامبریجی بەریتانیا بووە".
ناوبراو دوای ئەوەی سەردانی هەرێمی کوردستان کرد و هەڤپەیڤینی لەگەڵ هەندێک سەرکردەی کورد ئەنجامدا و  لەوانەش: مەسعود بارزانی، جەلال تاڵەبانی و عەبدوڵڵا حەسەنزاده لەناو خەڵکدا ناسرا و ئێستا خۆی وەکو لێکۆڵەر، وەرگێڕ، نووسەر، رۆژنامەنووس و رەخنەگری کورد دەناسێنێت.
قانعی فەرد دەڵێت "لە چاوپێکەوتنیدا لەگەڵ جەلال تاڵەبانی، مۆڵەتی نووسینەوەی بیرەوەرییەکانی ژیانی لێ وەرگرتووە هەرچەند بڵاوکردنەوەی بیرەوەرییەکانی مام جەلال لە دوو بەرگدا لەژێر نێوی (دوای شەست ساڵ) هەڵایەکی زۆری لە شەقامی کوردی نایەوە و کاردانەوەی فەرمی یەکێتی نیشتمانی کوردستانی لێکەوتەوە و یەکێتی رایگەیاند ئەو واژۆیەی بەناوی مام جەلال لەسەر کتێبەکەی قانعی فەرد دانراوە ساختەیە و مام جەلال کتێبەکەی قانعی فەردی واژۆ نەکردووە".
لەکاتی بڵاوبوونەوەی ئەو بەرنامەیە ژمارەیەکی زۆر لە هاوڵاتیانی رۆژهەڵاتی کوردستان پەیوەندییان بە بەرنامەکەوە گرت و رایانگەیاند کە قانعی فەرد نوێنەرایەتی خەڵکی کورد ناکات و قسەکانی چەواشەکاری میژووی سیاسی کوردستانە.

رەحیم رەشیدی، ئەندامی رۆژنامەنووسانی نێودەوڵەتی لە ئەمریکا لە لێدوانێکدا بۆ (رووداو) رایگەیاند "قانعی فەرد لە روانگەی کۆماری ئیسلامی ئێرانەوە دەڕوانێتە پرسی کورد. ناوبراو نەتەنها زمانی کوردی نازانێت بەڵکو بەناو کوردەوە هەوڵی چەواشەکردنی مێژووی سیاسی کورد دەدات".

ماوەیەک لەمەو پێش،  65 شاعیر، نووسه‌ر، ئه‌ندامی پێشووی په‌رله‌مان، كه‌سایه‌تی سیاسی و چالاكڤانی مه‌ده‌نی رۆژهه‌ڵاتی كوردستان لە بەیاننامەیەکدا کە وێنەیەکی بۆ (رووداو) نێردرابوو، "شێواندنی مێژووی كوردستان" و "بێ رێزی" به‌ كه‌سایه‌تییه‌ سیاسی و مێژووییه‌كانی كورد به‌تایبه‌ت مه‌لا مسته‌فا بارزانی، له‌ كتێبه‌كه‌ی قانعیفه‌رددا سه‌ركۆنه‌ ده‌كرد.
ئەو کەسایەتییانەی رۆژهەڵاتی کوردستان مەبەستی قانعی فەردیان بۆ بێ بایه‌خ نیشاندانی كه‌سایه‌تییه‌ مێژووییه‌كانی كورد و یاریكردن‌ به‌ مێژووی به‌رخۆدانی گه‌لی كورد زانی و داوایان لە ناوبراو کرد داوای لێبوردن لە خەڵکی کوردستان بکات.




وێنەکانی قانعی فەرد لەگەڵ سەرکردەکانی کوردستان

Monday, October 1, 2012

آقای سیامک دهقان‌پور عزیز! مجری برنامه‌ی افق در صدای امریکا

آقای سیامک دهقان‌پور عزیز! مجری برنامه‌ی افق در صدای امریکا
با احترام و آرزوی بهترین‌ها
برنامەای که در١٧/سپتامبر/ ٢٠١٢ بمناسبت یادآوری بیستمین سالروز ترور میکونوس پخش گردید و درآن آقایان دکتر بنی‌صدر رئیس جمهور اسبق جمهوری اسلامی ایران، دکتر پرویز دستمالچی نویسنده و شاهد جریان ترور د. صادق شرفکندی و همراهان وی و آقای رحیم رشیدی خبرنگار جوان کرد شرکت داشتند، روشنگرانه و بلحاظ اطلاع‌رسانی کاری موفق و بیطرفانه بود.
مطلبی که''در پایان برنامه‌ از سوی آقای رحیم رشیدی در رابطه با جنگ جمهوری اسلامی علیه ملت کرد بهنگام تصدی ریاست جمهوری آقای بنی‌صدر (باز نکردن بند پوتین‌ها تا نابود کردن...) بیان گردید و عکس‌العمل آقای بنی‌صدر با پخش دقایقی از نمایش فیلمی از سخنرانی ‌ایشان در پی‌ داشت، بازنگری آن مسئله‌ از اسناد حزب دمکرات کوردستان را نیز ضروری می‌سازد. از این رو توجه شما و همکاران محترمتان‌ را به موضعگیری حزب دمکرات کردستان که در شماره‌ی (١٥٠ ژوئن ١٩٨٩- خرداد ١٣٦٨) روزنامه‌ کوردستان راجع به فرمان آقای رئیس جمهور وقت درج شده‌است جلب مینمایم. خواهشمند است لطف فرموده اظهار نظر و خوانش واقعیت جنگ علیه مردم کردستان در پاسخ به آقای رئیس جمهور وقت‌ را از روزنامه‌ی فوق‌الذکر که ضمیمه‌ی این نامه‌ است به آگاهی بینندگان برنامه‌ی موفقتان برسانید.

بااحترام
حسن ایوب‌زاده، حقوقدان کرد
25/سپتامبر/ 2012