تاریخ 31 05 2010، برابر با 10/3/89، جلسهی نقد و بررسی کتاب "پس از شصت سال" که نگاهی به زندگی نامه اقای جلال طالبانی رئیس جمهور عراق فدرال و رهبر اتحادیه میهنی کردستان است و توسط شخصی به نام "عرفان قانعی فرد" تدوین شده است، با حضور 18 نفر برگزار شد.
این در حالی است که صدها دانشجوی کرد، همچنان بیش از یک میلیون شهروند کرد در تهران زندگی میکنند، چنین جلسهای اعتبار و جایگاه چنین افرادی را به خوبی در میان کردهای هوشیار و اگاه نمایان میسازد، همین اگاهی تلاش بیهوده این عوامل را برای تحریف تاریخ پر افتخار مبارزه حق طلبانه ملت کرد را از همان سر آغاز نقش بر آب کرده است!
انتقادات بیشتر شرکت کنندگان نیز در جلسه مذکور، سند سازی و تحریف تاریخ جنبش مبارزاتی ملت کرد که در این دوره مدال بی ابرویی آن به گردن کسانی چون عرفان قانعی فرد و احسان هوشمند اویخته شده است و اگاهانه تحت عنوان محقق و تاریخ نگار حرفهای برای تحریف هویت سیاسیی کردها مامور شدهاند، به چالش کشیدهاند!، نتیجه بارز این جلسه نشان داد که چنین افرادی با به راه انداختن ماشین خرج بردار توهین به شخصیتهای برجسته و فرهیخته کرد، نه تنها در بد نام کردن و تخریب شان ناکام ماندهاند، حتی تلاش مذبوحانه انان که با پول و پشتیبانی همه جانبه جمهوری اسلامی همراه است قادر نبود که این تحریف را به عنوان تاریخ به خورد عموم مردم کرد به ویژه نسل جوان بدهند.
تاریخ نگارانی قلابی که منبع و ماخذء انان نهادها و افرادی هستند که در طول تاریخ با تمام توان خویش در سرکوب کردها فعال بوده و هستند، به هیچ وجه دارای ارزش علمی و تاریخی نیست و تهی از حقیقت و واقعیت است و نگارش ان نه ورق زدن تاریخ بلکه ثبت بی هویتی افرادی است که در این راستا به کار گماشته شدهاند..
چه جالب است، در شرایط کنونی در محل کتابخانه ملی ایران واقع در شهر تهران جلسه نقد و برسی نوشتههای قانعی فرد برگزار میشود، شهری که صبح روز یکشنبه تاریخ 19 اردیبهشت اعدام پنج فعال سیاسی و مدنی ایرانی که چهار نفر از انان کرد بودند صورت میگیرد و این عملکرد غیر قانونی و ظالمانه رژیم اعتراض و انزجار انسانهای شریف، دمکرات، صلح دوست و نهادهای بین المللی را به دنبال داشت، و در همین راستا نیز مردم کردستان ایران در تاریخ 23 اردیبهشت یک اعتصاب عمومی را جهت محکوم کردن این جنایت رژیم ترتیب دادند.
بر کسی پوشیده نیست که همبستگی و اتحاد احاد ملت کرد به اندازهای بود که برخی از مسئولین بلند پایه رژیم پا به میدان گذاشتند تا به خیال خود این جنایت حکومت را توجیه کنند، در این زمینه میتوانیم به کنفرانس خبری جعفر دولت ابادی استاندار تهران و نیز تبلیغات گسترده رسانههای وابسطه به رژیم اشاره کرد.
ولی در این میان تنها یک کرد در مقالهای تحت عنوان "اعدام جوانان کرد، از واقعیت تا سوء استفاده احزاب سیاسی!" به دفاع از این جنایت رژیم پرداخت و او کسی جزء "قانعی فرد" نبود.
مردم کردستان در اعتراض به اعدام ناجوانمردانه فرزاد کمانگر و یارانش در يک اعتصاب عمومی هستند، ایا این موازی سازی یک امر تصادفی است؟. ايا تاریخ نگار بی دانش جوان ما اين درد و سوگ را بر قلوب کردها و ایرانیها احساس نمیکند؟
نویسنده کتاب شصت سال مبارزه جلال طالبانی در این نشست اعلام کرده است که "...اکنون اسرائیل در شمال عراق نقش اساسی دارد...".
این گونه تحلیلها که منشاء ان وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران بوده و هست، اینک اگر روزانه نگاهی به سایتهای رژیم چون "تابناک_بازتاب، دیار و نادیار، کردستان امروز و غیره...بیفکنیم، یا به تبلیغات سران و جاسوسهای رژیم توجه کنیم به روشنی به این واقعیت پی خواهیم برد که سخنان و نوشتههای قانعی فرد تکرا و تکپیر و کپی برداری برابر اصل است، و چنین اظهار نظرهایی تازگی ندارد.
حال سوال این است که چگونه قانعی فرد ادعا میکند اسرائیل در کردستان نقش اساسی دارد، ولی ایشان مدتهای طولانی در انجا میماند و همچنان به رفت و امد خود به کردستان عراق ادامه میدهد، به تهران برمیگردد در محل کتابخانه ملی ایران جلسه سخنرانی میگذارد، به ضیافت شام محسن رضایی و سران سپاه تشریف فرما میشود، سپس عازم گوشهای دگر در این جهان پهناور میگردد...
وی در ادامه گفته است: "...امروز پس از 30 سال سندی را افشا میکنم و آن هم نقش جلال طالبانی در مسلح کردن کردهای ایران از جمله حزب دمکرات و کومله در سال های اول انقلاب است که طالبانی در حالی که در قم با امام خمینی دیدار می کرد در کردستان با جمهوری اسلامی میجنگید...".
حداقل این کشف جالب قانعی فرد با ادعای دیرینه هم پیالههایش چندان همخوانی ندارد که در طول 30 سال کذشته مدام جنبش کردستان ایران را وابسطه به صدام و رژیم بعث متهم میکردند، گر چه رژیم صدام سرنگون شده است، ولی مبارزه کردها به همراه دیگر ایرانیان ازادیخواه برای تحقق خواستههای خود و ایجاد جامعهای دمکراتیک کماکان ادامه دارد.
چه جالب است، اربابانی که اسناد ساختگی را در اختیار قانعی فردها میگذارند بیشتر بر انند که مهرههای وابسطه به خویش را بی هویت کنند، تا بی ابرویی و تهی شدن انان را چون ابزاری کارا در خدمت به خواستههای خود به کار گیرند، در این زمینه اشاره به سخنان دکتر صادق زیبا کلام و موضع ایشان در همان جلسه در برابر عرفان قانعی فرد خالی از لطف نیست.
"...صادق زیبا کلام در مهاباد توسط حزب دمکرات به اسارت در آمد و دکتر قاسملو دستور اعدام او را صادر کرد...".
دکتر صادق زیبا کلام در جواب قانعی فرد چنین میگوید: "...اگر من استاد تاریخ بودم به این کتاب قانعی فرد نمره صفر میدادم چون او اصلا با الفبای تاریخ آشنایی ندارد. شما حق دارید به این شیوه تاریخ نویسی اعتراض میکنید، من نماینده دولت در مهاباد بودم و هیچوقت توسط حزب دمکرات اسیر نشدهام من فقط مامور بودم که با آنها که جایگاهی در میان مردم کرد داشتند مذاکره کنم...".
در پایان این سوال مطرح است که اگر کسانی چون آقای طالبانی و بارزانی جزء رهبران کردهای ایران بودند و اینک شرایط دمکراتیک کردستان عراق بر کردستان ایران حاکم بود، راستی عرفان قانعی فرد ساز خود را برای کی و علیه چه کسانی مینواخت؟
این در حالی است که صدها دانشجوی کرد، همچنان بیش از یک میلیون شهروند کرد در تهران زندگی میکنند، چنین جلسهای اعتبار و جایگاه چنین افرادی را به خوبی در میان کردهای هوشیار و اگاه نمایان میسازد، همین اگاهی تلاش بیهوده این عوامل را برای تحریف تاریخ پر افتخار مبارزه حق طلبانه ملت کرد را از همان سر آغاز نقش بر آب کرده است!
انتقادات بیشتر شرکت کنندگان نیز در جلسه مذکور، سند سازی و تحریف تاریخ جنبش مبارزاتی ملت کرد که در این دوره مدال بی ابرویی آن به گردن کسانی چون عرفان قانعی فرد و احسان هوشمند اویخته شده است و اگاهانه تحت عنوان محقق و تاریخ نگار حرفهای برای تحریف هویت سیاسیی کردها مامور شدهاند، به چالش کشیدهاند!، نتیجه بارز این جلسه نشان داد که چنین افرادی با به راه انداختن ماشین خرج بردار توهین به شخصیتهای برجسته و فرهیخته کرد، نه تنها در بد نام کردن و تخریب شان ناکام ماندهاند، حتی تلاش مذبوحانه انان که با پول و پشتیبانی همه جانبه جمهوری اسلامی همراه است قادر نبود که این تحریف را به عنوان تاریخ به خورد عموم مردم کرد به ویژه نسل جوان بدهند.
تاریخ نگارانی قلابی که منبع و ماخذء انان نهادها و افرادی هستند که در طول تاریخ با تمام توان خویش در سرکوب کردها فعال بوده و هستند، به هیچ وجه دارای ارزش علمی و تاریخی نیست و تهی از حقیقت و واقعیت است و نگارش ان نه ورق زدن تاریخ بلکه ثبت بی هویتی افرادی است که در این راستا به کار گماشته شدهاند..
چه جالب است، در شرایط کنونی در محل کتابخانه ملی ایران واقع در شهر تهران جلسه نقد و برسی نوشتههای قانعی فرد برگزار میشود، شهری که صبح روز یکشنبه تاریخ 19 اردیبهشت اعدام پنج فعال سیاسی و مدنی ایرانی که چهار نفر از انان کرد بودند صورت میگیرد و این عملکرد غیر قانونی و ظالمانه رژیم اعتراض و انزجار انسانهای شریف، دمکرات، صلح دوست و نهادهای بین المللی را به دنبال داشت، و در همین راستا نیز مردم کردستان ایران در تاریخ 23 اردیبهشت یک اعتصاب عمومی را جهت محکوم کردن این جنایت رژیم ترتیب دادند.
بر کسی پوشیده نیست که همبستگی و اتحاد احاد ملت کرد به اندازهای بود که برخی از مسئولین بلند پایه رژیم پا به میدان گذاشتند تا به خیال خود این جنایت حکومت را توجیه کنند، در این زمینه میتوانیم به کنفرانس خبری جعفر دولت ابادی استاندار تهران و نیز تبلیغات گسترده رسانههای وابسطه به رژیم اشاره کرد.
ولی در این میان تنها یک کرد در مقالهای تحت عنوان "اعدام جوانان کرد، از واقعیت تا سوء استفاده احزاب سیاسی!" به دفاع از این جنایت رژیم پرداخت و او کسی جزء "قانعی فرد" نبود.
مردم کردستان در اعتراض به اعدام ناجوانمردانه فرزاد کمانگر و یارانش در يک اعتصاب عمومی هستند، ایا این موازی سازی یک امر تصادفی است؟. ايا تاریخ نگار بی دانش جوان ما اين درد و سوگ را بر قلوب کردها و ایرانیها احساس نمیکند؟
نویسنده کتاب شصت سال مبارزه جلال طالبانی در این نشست اعلام کرده است که "...اکنون اسرائیل در شمال عراق نقش اساسی دارد...".
این گونه تحلیلها که منشاء ان وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران بوده و هست، اینک اگر روزانه نگاهی به سایتهای رژیم چون "تابناک_بازتاب، دیار و نادیار، کردستان امروز و غیره...بیفکنیم، یا به تبلیغات سران و جاسوسهای رژیم توجه کنیم به روشنی به این واقعیت پی خواهیم برد که سخنان و نوشتههای قانعی فرد تکرا و تکپیر و کپی برداری برابر اصل است، و چنین اظهار نظرهایی تازگی ندارد.
حال سوال این است که چگونه قانعی فرد ادعا میکند اسرائیل در کردستان نقش اساسی دارد، ولی ایشان مدتهای طولانی در انجا میماند و همچنان به رفت و امد خود به کردستان عراق ادامه میدهد، به تهران برمیگردد در محل کتابخانه ملی ایران جلسه سخنرانی میگذارد، به ضیافت شام محسن رضایی و سران سپاه تشریف فرما میشود، سپس عازم گوشهای دگر در این جهان پهناور میگردد...
وی در ادامه گفته است: "...امروز پس از 30 سال سندی را افشا میکنم و آن هم نقش جلال طالبانی در مسلح کردن کردهای ایران از جمله حزب دمکرات و کومله در سال های اول انقلاب است که طالبانی در حالی که در قم با امام خمینی دیدار می کرد در کردستان با جمهوری اسلامی میجنگید...".
حداقل این کشف جالب قانعی فرد با ادعای دیرینه هم پیالههایش چندان همخوانی ندارد که در طول 30 سال کذشته مدام جنبش کردستان ایران را وابسطه به صدام و رژیم بعث متهم میکردند، گر چه رژیم صدام سرنگون شده است، ولی مبارزه کردها به همراه دیگر ایرانیان ازادیخواه برای تحقق خواستههای خود و ایجاد جامعهای دمکراتیک کماکان ادامه دارد.
چه جالب است، اربابانی که اسناد ساختگی را در اختیار قانعی فردها میگذارند بیشتر بر انند که مهرههای وابسطه به خویش را بی هویت کنند، تا بی ابرویی و تهی شدن انان را چون ابزاری کارا در خدمت به خواستههای خود به کار گیرند، در این زمینه اشاره به سخنان دکتر صادق زیبا کلام و موضع ایشان در همان جلسه در برابر عرفان قانعی فرد خالی از لطف نیست.
"...صادق زیبا کلام در مهاباد توسط حزب دمکرات به اسارت در آمد و دکتر قاسملو دستور اعدام او را صادر کرد...".
دکتر صادق زیبا کلام در جواب قانعی فرد چنین میگوید: "...اگر من استاد تاریخ بودم به این کتاب قانعی فرد نمره صفر میدادم چون او اصلا با الفبای تاریخ آشنایی ندارد. شما حق دارید به این شیوه تاریخ نویسی اعتراض میکنید، من نماینده دولت در مهاباد بودم و هیچوقت توسط حزب دمکرات اسیر نشدهام من فقط مامور بودم که با آنها که جایگاهی در میان مردم کرد داشتند مذاکره کنم...".
در پایان این سوال مطرح است که اگر کسانی چون آقای طالبانی و بارزانی جزء رهبران کردهای ایران بودند و اینک شرایط دمکراتیک کردستان عراق بر کردستان ایران حاکم بود، راستی عرفان قانعی فرد ساز خود را برای کی و علیه چه کسانی مینواخت؟
3 comments:
من با نظر شما کاملا موافقم، گویا آقای قانعی فر با بودجه ای که در اختیار داشتند کتاب قطوری تدوین کرده اند، من کتابشو خوندم، در کتاب جانب عدالت رعایت نشده و در برخی موارد امانت داری صورت نگرفته و دارای انحرافات تاریخی است.
motaasefane ishun yek jash hastand, va hamishe mesle inha hame ja peyda mishe , kash giresh bendazam va dare garaje kermanshah tartibesh ro bedam...
قانعی فرد یه تاریخ نگار به واقع منطقی است - اقای رشیدی بهتر است شما با سند و مدرک در مقابله با گفتها های ایشان براید - مطالب شما جنگی به دل نمی زند
Post a Comment