Archive

Wednesday, November 25, 2009

اینجا آسمان ابریست، آنجا را نمیدانم...اینجا شده پائیز، آنجا را نمیدانم...اینجا فقط رنگ است، آنجا را نمیدانم...اینجا دلی تنگ است، آنجا را نمیدانم. وقتی كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوری فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخش .
هی با خود فکر می کنم، چگونه است که ما، در این سر دنیا، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها، در آن سر دنیا، عرق می خورند و وضع شان آن است!...نمی دانم، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن.
دکتر شریعتی

No comments: