گزارش از سفارت آمریکا در بغداد، گزارش شماره BAGHDAD۸۵۵۸۸
تاریخ گزارش : ۱۶ فوریه ۱۹۸۸
عنوان گزارش: نظرات قاسملو یک کرد ایرانی
۱ ـ محرمانه : تمامی متن
۲ ـ خلاصه: قاسملو رهبر کردهای ایرانی، در حال پائین آمدن از کوهها بهنگام یکی از سفرهای گاه و بیگاهش به بغداد در تاریخ ۱۰ فوریه با صدام ملاقات کرد. قاسملو قبول کرد که بمباران وسیع در ستاد پیشینش (پایین رودخانه منتهی به شهر موات که صف آرایی شده بود) منجر به این شد که مجبور شود ستاد فرماندهی خود را ۳۵ کیلومتر به طرف شمال تغییر دهد. او ادعا کرد که ۱۰ تا ۱۲ هزار جنگنده فعال در اختیار دارد و قادر است افراد بیشتری هم بخدمت خود در آورد. علاوه بر این هم تسلیحات زیادی در اختیار دارد (تسلیحاتی که از ایرانیان به غنیمت گرفته شده است) و هم پول که از طریق قاچاق بدست آمده است. او از آمریکا تقاضای حمایتهای سیاسی و معنوی کرد. با توجه به اینکه حزب خودش همیشه با جریان گروگانگیری مخالفت شدید داشته، سفیر ایتالیا از طرف گروگان گرفته شدگان توسط طالبانی از او طلب کمک کرده و او امیدوار است که در این جهت [آزادی گروگانها] بتواند موثر واقع شود.
۳ ـ قاسملو مردی است که روابط خوبی با طالبانی دارد. هر چند مشی قاسملو در حفظ بیطرفی بین طالبانی و عراقی ها منجر به بروز تنش میشد. قاسملو متوجه بود که نیازی برای ائتلاف بین گروههای مخالف ایرانی وجود دارد. ولی رجوی، که قاسملو او را فردی غیر حرفه ای میدانست، تمایلی به این موضوع نداشت. عملیات نظامی محدود رجوی در شمال، روابط قاسملو و طالبانی را پیچیده کرد و حالا رجوی در پی آن است که فعالیتهایش را در جنوب متمرکز کند. قاسملو بر خلاف رجوی، از اینکه با صدام عکس داشته باشد پرهیز می کرد. قاسملو توضیح داد که در سه ماه اخیر وضعیت کردستان ایران از ثبات برخوردار بوده در حالیکه وضع کردستان عراق در سه سال اخیر "شدیدا وخیم" است (از دید دولت مرکزی در عراق). برنامه ویران سازی روستاهای کردستان توسط عراق هنوز در ایران در مقیاس بزرگ اعمال نشده است.
۴ ـ بعد از پایان کنگره حزب دمکرات کردستان در سال ۱۹۸۸، قاسملو دبیر کل حزب در تاریخ ۱۰ فوریه از کوهها پایین آمد تا با صدام ملاقات کند. بخاطر تعداد زیاد کردها در سوئد و فرانسه بطور طبیعی هنگام سفر به بغداد با سفرای سوئد و فرانسه نیز تماس می گیرد. رئیس گروه (منظور رئیس گروه اطلاعاتی آمریکا در بغداد است. مترجم) نزد سفیر سوئد تومن وساطت کرد تا وی با قاسملو ملاقات کند و بدین منظور در تاریخ ۱۲ فوریه برای صرف ناهار که مدت ۶ ساعت به طول انجامید، دعوت شد. قاسملو فردی بسیار روشنفکر جا افتاده و در عین حال سخنور بنظر می رسید. حتی در انگلیسی که زبان ششم او (بعد از کردی، فارسی، عربی، فرانسوی و چکی) محسوس بود از قدرت بیان خوبی برخوردار است. در این ملاقات نمایندگان حزب دمکرات کردستان ایران در کشورهای پاریس، بغداد و استهکلم او را همراهی میکردند (عبدالله قادری، ابراهیم جورابکا و سلام عزیزی).
۵ ـ درخواست برای کمکهای معنوی: قاسملو از آمریکاییها قویا تقاضای حمایتهای سیاسی و معنوی کرد. با توجه به اینکه حزب دمکرات کردستان ایران همواره شدیدا مخالف تروریسم و گروگانگیری بوده است به رئیس گروه سندی ارائه داد که اخیرا این سند از طریق نماینده وی در گردهمایی در مورد تروریسم ارائه شده بود که در آن گردهمایی استفاده از تروریسم بعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف توسط گروههای انقلابی آزادیبخش مخالفت شده بود. قاسملو عمیقا متاثر از این است که رئیس جمهور آمریکا مشتی از بنیادگرایان عقب افتاده افغانی را ملاقات کرده است و اصرار به بزرگ نمودن گروههای نیکاراگوئه که هیچ شانسی ندارند می نماید، در صورتی که هیچ توجهه به گروههایی که برای ارزشهای جهانی حقوق بشری می جنگند، ندارد.
۶ ـ رئیس گروه متوجه شد با این که مردم در آمریکا اطلاع زیادی از وضعیت کردستان ندارند امّا نسبت به کردها دل نگرانی دارند و شاید به نفع قاسملو باشد که با ایجاد ارتباط با خبرنگاران رسانه ها از این وضعیت بهره برداری کند. قاسملو گفت از جمله اقداماتی که دفعه آخر هنگام اقامتش در بغداد کرده این بوده که برای"گرفتن ویزای آمریکا برای جنفن رندل (پاریس) کمک کرده است. قاسملو به وی، خبرنگار واشنگتن پست که مشغول نوشتن کتابی راجع به کردها میباشد، ۱۴ ساعت وقت مصاحبه داد. قاسملو از اینکه "شورویها پیوسته فکر می کنند که حزب دمکرات کردستان ایران به آمریکایی ها نزدیک است و امریکاییها فکر میکنند که به روسها نزدیک هستند" شکوه میکرد، وی ادعا میکرد "کردها هیچ دوستی به غیر از کوهستانها ندارند".
۷- گروگانهای ایتالیایی: قاسملو تایید کرد که با سفیر ایتالیا، تسکانو دیدار کرده و قول داده است که برای آزادی ۳ گروگان ایتالیایی که توسط اتحادیه میهنی طالبانی ربوده شدند کمک کند. وی اظهار داشت که هر بار که در این موارد وساطت کرده است موفق بوده و وساطتش مورد قبول واقع خواهد شد. وی این طور وانمود میکرد که این اولین بار است که در مورد آزادی ۳ گروگان ایتالیایی اقدام کرده است و تا بحال از وی خواسته نشده بود که اقدامی انجام دهد). قاسملو از اینکه گروههای دیگری که برای رسیدن به اهدف خود به تروریسم متوسل میشوند بیشتر از حزب دمکرات کردستان ایران که ”سازمان مستجم تر و گسترده تری از دیگر گروههاست“ مورد توجه واقع میشوند شکایت کرد.
۸- پایه های قدرت حزب دمکرات کردستان ایران : قاسملو ادعا میکرد بین ۱۲۰۰۰-۱۰ رزمنده مسلح تحت فرماندهی دارد و وی به دلایل مسایل لجیستیکی توان تجهیز کردن افراد بیشتر از این را ندارد. وی مدعی است در هیچ مسابقه ای برای نفوذ بیشتر بین کردهای ایران شرکت ندارد ( چون ۸۰٪ از کردهای ایران را جانبدار خود میداند) او به وضعیت عراق پوزخند میزد و میگفت: "در ایران وضعیت مشابهی مانند عراق ( کسی مثل طه معروف) معاون رییس جمهور عراق (و یا شرکت وزرای کرد در کابینه) و یا کردهای جاش نداریم.
۹- قاسملو تاکید می کرد که وی خواستار پول یا اسلحه نیست بلکه در" پی حمایت سیاسی و معنوی" است. وی اظهار میداشت که گرچه همیشه آدمی بیشتر از آنچه را که دارد میخواهد امّا آنها به اندازه کافی پول و اسلحه دارند. وی مدعی بود که حزب دمکرات کردستان ایران در طی سالها به اندازه کافی از ارتش و پاسداران (ایران) اسلحه به غنیمت گرفته است. وی از افشا منابع مالی خود ابا داشت و مدعی بود که هر خانواده کرد به آنها کمکهای داوطلبانه ای مینماید. امّا در طی گفتگو معلوم شد که حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان مخارج عمده خود را از راه قاچاق به دست می آورند. قاسملو اظهار داشت که وی تنها ۳٪ از بهای کالاهایی که بین ایران و عراق (از راه قاچاق) مبادله می شود را دریافت می دارد در حالی که به گفته وی گروه طالبانی ۲۰٪ از کل بها را دریافت می نماید. از جمله کالاهایی که از عراق به ایران قاچاق می شوند می توان ویسکی و ویدئو را مثال زد، و از جمله کالاهایی که از ایران به عراق قاچاق می شوند می توان فرش و پسته را ذکر نمود. سابقاً چایی از عراق و شکر از ایران مبادله می شد امّا اکنون هم چایی و هم شکر از عراق به ایران وارد می شود. قاسملو می گفت که اخیراً از طالبانی پرسیده که اگر دستش از منابع مالی که دارد بریده شود تا چه زمان می تواند دوام بیاورد، طالبانی در پاسخ گفته است که تا ۲ ماه، در حالی که قاسملو مدعی بود که خود وی تا ۲ سال میتواند دوام بیاورد.
۱۰- قاسملو وضعیت کردستان ایران را ثابت توصیف می کرد. به گفته وی وضعیت امروز کردستان مثابه وضعیت سال ۱۹۸۰ میلادی است، سالی که حزب دمکرات کردستان کنترل شهرهای کردستان را از دست داد و روی به تاکتیکهای چریکی آورد. به گفته وی دولت ایران کنترل شهرها را در دست دارد، امّا تسلط آنها به جاده های اصلی محدود به ساعات ۵ صبح تا ۸ شب می باشد و در طی شب سازمان دمکرات کردستان کنترل (راه ها) را در دست دارد. از آنجایی که قاسملو مطمئن از حمایتی تزلزل ناپذیر از خود در کردستان است، آینده خوش بینانه ای را پیش گویی می کرد. او می گفت که آماده است در کوهستانها تا ۲۵ سال دیگر دوام بیاورد، وی هم چنین اظهار می داشت که اگر خمینی به زودی از دنیا برود در ایران به ویژه در تهران امکان وقوع آشوب میرود در عین اینکه وضعیت اقتصادی نیز متزلزل است. وقتی که از قاسملو سوال شد که آيا وی به مناطق بیشتری مسلط و یا طالبانی و بارزانی، وی پاسخ داد که تا ۳ سال پیش وی به مناطق بیشتری مسلط بود امّا اکنون اکراد عراق مناطق بیشتری در تسلط دارند. البته نه به دلیل آن که وضعیت وی بدتر شده است بلکه از آنجایی که کنترل رژیم بغداد در سال اخیر در مناطق کرد نشین بیشتر از پیش متزلزل شده است. چنین بنظر میرسد که اکراد عراق در این مورد از وی بیشی گرفته اند . وی مدعی بود که نقش کلیدی در مذاکرات طالبانی بین صدام حسین و طالبانی که اکنون متوقف شده است را داشته است.
۱۱- مجبور به انتقال ستاد: قاسملو پذیرفت که اخیرا بعلت بمباران شدید توپخانه ایران او مجبور به انتقال ستاد خود شده است. او به نقشه ای متاسفانه نه چندان دقیق اشاره کرد و که در آن به نظر می رسد که محل سابق ستادش در نزدیکی قسمتهای پایینی جائی که رودخانه ZAB که به عراق جریان دارد می بوده است. در آنجا بیمارستان بزرگی در اختیار داشت که پزشکان فرانسوی هر ماه به آن رفت و آمد داشتند، و اغلب حزب دمکرات کردستان در شرایط غیر عادی قرار میگرفت زیرا این بیمارستان در عین حال پذیرای مجروحان هر دو طرف، طالبانی و ارتش عراق میشد. آن محل دیگر قابل دفاع نبود زیرا ارتش ایران در شرق بود ، ارتش عراق در غرب، و نیروهای طالبانی در پشت ارتش عراق بیشتر در غرب و "هر کسی روی هر کسی بمب میریخت". در حال حاضر او حدودا به یک نقطه در سی و پنج کیلومتری به سمت شمال ، بر روی مرز ایران نقل مکان کرده است. طوری که قاسملو بیشتر وقت خود را در خاک ایران (او ادعا می کند) صرف میکند. مکانی که در آن ارتش عراق در غرب بسیار دورتر است. بنابراین به نظر می رسد که مقرش اکنون در زمینی بلامدعی است در آن حزب دمکرات کردستان تحرک تمام دارد. او می گوید که بیمارستان را آنجا درست کرده است و پزشکان فرانسه همچنان می آیند.
۱۲- در مورد جنگ در موات، کنار رودخانه گوگاسور درسمت جنوب جای مقر سابقش، قاسملو گفت که هدف ایرانی ها باز کردن گذر شرق ـ غرب برای طالبانی است. قاسملو مدعی است که مقر طالبانی در جنوب غربی موات است (جایی حدودا در دره رودخانه شیلر که در جنوب موات با رودخانه گوگاسور تلاقی دارد) تقریبا در ۳۵۴۷ شرق و ۴۵۴۰ شمالی. ایرانی ها بلندی مشرف بر موات از شرق را کنترل میکنند، عراقی ها تپه های جنوب غربی موات را کنترل میکنند و جنگهای زیادی آنجا و در کوه غربی موات که ایرانی ها نسبتا آنرا کنترل میکنند، وجود دارد. همان صبح قاسملو تلفنی از مقرش دریافت کرده بود که عراقی ها حمله جدیدی به مواضع ایرانی ها در غرب موات انجام داده بودند. قاسملو اضافه کرد که خود موات مثل پنجوین به طور کامل ول شده است.
۱۳ ـ روابط با طالبانی : قاسملو مدعی شد که "دوستی بسیار" نزدیکی با طالبانی دارد. اخیرا از طالبانی خواسته بود که برای او خاویار دریای خزر را از ایران بیاورد. و وقتی طالبانی خاویار را آورد با شوخی گفت که برای آوردن خاويار برای او و بنابراین بیش از حد مجاز، مجبور شده است که از طریق "روابط ویژه خویش" اقدام کند و اگر مقامات ایرانی می فهمیدند که خاویار برای کیست "سکته می کردند". قاسملو قبول کرد که برخی اوقات مسائل ظریفی نیز پیش می آید. مثلا اخیرا ۵۲ سرباز عراقی شامل ۶ افسر به حزب دمکرات کردستان ایران پناهنده شده بودند و طالبانی درخواست تحویل آنها را کرده بود. نزاع تا دو هفته طول کشید اما قاسملو مصر بود که حزب دمکرات بایستی مطلقا در تمام امور بین عراقی ها و کردها باید بیطرف بماند. و بالاخره سربازان و افسران را به ارتش عراق تحویل داد. قاسملو در عین باز بودن بنحو بارز لغات خود را با دقت انتخاب می کرد. او مایل نبود که در مورد روابطش با مسعود بارزانی سخن بمیان آید. معذالک این فکر را که حزب دمکرات بارزانی یک حزب واقعی است را بمسخره گرفت و گفت "اینها تنها یک قبیله هستند".
۱۴ ـ صدام همه کاره : قاسملو مایل نبود که در باره ملاقاتش با صدام و حتی اینکه ملاقاتی بوقوع پیوسته است صحبت کند (هر چند که بطور خصوصی در ملاقات با سفیر سوئد صریح تر بود). هر چند که به مثل فارسی که "اگر میتوانی خدا را ملاقات کنی دیگر لازم نیست که با یکی از ۱۲ امام کار داشته باشی" اشاره کرد. قاسملو گفت که برخلاف رهبر مجاهدین خلق رجوی، او مطلقا میل نداشت که با صدام در عکسی بیافتد، و یا در مورد مسافرتش به بغداد اطلاع رسانی شود و یا حتی کمتر، از اینکه با صدام ملاقات کرده باشد،"در ایران انعکاس خوبی ندارد". رئیس گروه، روی او فشار آورد که چه کسی در عراق مسئول مسائل مربوط به کردها است. قاسملو گفت "صدام مسئول است او مسئول همه چیز است". این بکنار، با اینهمه ادامه داد که در موضاعات روزانه "سه فرد مهم در عراق هستند صدام، عدنان (خیرالله وزیر دفاع و پسر عموی اول و شوهر خواهر صدام)، که مسئول جنوب است و علی حسن (المجید پسر عموی پدری و شبیه ساوا) که مسئول شمال است. با وجود این قاسملو اشاره کرد که علی حسن را که مقرش در کرکوک بود را زیاد ندیده است. ظاهرا بخاطر اینکه که قاسملو به کمتر از "ملاقات با خدا" راضی نبود.
۱۵ ـ تخریب دهکده ها : رئیس گروه، از قاسملو در مورد واکنش او به کمپین عراق برای ویران کردن دهکده های کرد سئوال کرد. قاسملو معترف شد "اکثر" دهکده ها ویران شده بودند. ولی در اینمورد بنظر بدون احساس می رسید. رئیس گروه سئوال کرد که آيا این کمپین تاثیری در افزایش تعداد چریکها و پناهندگان داشته است؟ قاسملو جواب داد که تعداد چریکها را بسیار افزایش داده است. ولی نه او و نه طالبانی بخاطر سختی فراوان خوراک دادن و رسیدگی به افراد، مشوق پناهندگی به سرزمینهای دیگر نبودند. او قبول کرد که تاثیر نهایی کمپین ویرانی دهات کرد، ویرانی نسبتا کامل زندگی سنتی کشاورزی کردهای عراق بوده است. مردهای کرد در عراق تنها دو انتخاب دارند یا به شهر بروند و یا در مراکز تازه تاسیس که تنها امکان غذایی کمکی دارند، بمانند. قاسملو گفت که ایرانی ها تاکنون فقط ۲۵ دهکده از ۷۰۰۰ دهکده کردستان را خراب کرده اند و جمعیت کردان ایران ۷ میلیون نفر است و ادامه داد که افسوس که هر طرف از عادتهای بد طرف دیگر یاد میگیرد. یک عادت بدی که او مدعی شد ایرانیان دارند استفاده از اسلحه های شیمیایی است "هر دو طرف اینکار را میکنند با وجودیکه عراقی ها بسیار بیشتر". رئیس گروه از قاسملو پرسید آيا با وجود طبیعت سرسبز اکثر کردستان هلیکوپترها و حملات هوایی مسئله جدی ای برای پیشمرگان ایجاد میکنند. قاسملو پاسخ داد "نه ما و نه کردهای عراق در مورد هلیکوپترها نگرانی نداریم، ما میتوانیم حسابشون را برسیم. اما توپخانه است که مسئله جدی ایجاد میکند و حملات شیمیایی نیز مسئله جدی است.
۱۶ ـ دید یک کرد از عراق: قاسملو ملایمتش را از دست نداد که از عراق انتقاد کند. ولی جلوی خودش را نیز از نکته پرانی هایی نمی توانست بگیرد که نسبت به عربها و رژیم عراق حالت تحقیر دارد. مشخصا گفت که بسیار از بغداد بدش می آید و از آمدن به بغداد مگر اینکه مطلقا لازم باشد اجتناب می کرده است. او مجبور به قبول کردن این نکته شد که جامعه ایران جامعه ای سیال تر و دینامیک تر است. او آرزومندانه گفت که "بله در ارومیه مردم هر زمان که دلشان بخواهد میتوانند به آمریکا زنگ بزنند و مسافرت نیز آزاد است." ولی بلافاصله تاکید کرد که در عراق کمتر در اخلاقیات خصوصی مردم دخالت میشود و عراق برای ایده های مدرن تر بازتر است. او از شاه نفرت داشت "ولی خمینی خیلی بدتر است". او خمینی را دو بار در سال ۱۹۷۹ دیده بود و "بطور شرم آوری به او دروغ گفته شده بود". قاسملو خطابه ای در مورد روش "تقیه" (کلک زدن برای هدفی بالاتر) در شیعه داد که یک قسمت حکاکی شده شخصیت شیعه است. رئیس گروه متذکر شد که خود ما نیز در اینمورد چند درس یاد گرفته بودیم.
۱۷ ـ رجوی: قاسملو پذیرفت که حزب دمکرات کردستان محتاج اتحاد با دیگر گروههای ایرانی است. زیرا بدیهی است که به تنهایی نمی تواند رژیم را واژگون کند. او قبول کرد که رژیم پایگاه حمایتی وسیع دارد ("صدها هزار ملا که معاش خود را در خطر میبینند") و سرنگونی اش امر آسانی نیست. رئیس گروه در مورد امکان یک اتحاد با رجوی، که در هر حال حاضر که گزارش شده بود در حال انجام عملیات نظامی در شمال بود پرسید. قاسملو رجوی را بی اعتبار خواند و بعنوان آماتوری که "حداکثر" ۱۲۰۰ جنگجو ولی یک دستگاه خوب تبلیغاتی دارد، دانست. قاسملو قبول کرد که رجوی " اقدام به چند عملیات در شمال کرده است ولی برخلاف حزب دمکرات کردستان ایران، مجاهدین خلق هیچ توانایی واقعی در میدان عمل در ایران ندارند". قاسملو مدعی شد که "در واقع از میان تمامی گروههای اپوزیسیون فقط حزب من است که توانایی قابل توجه در داخل ایران دارد". قاسملو گفت که عملیات اخیر رجوی در شمال برای حزب دمکرات کردستان ایران مسائلی ایجاد کرده اند. زیرا که در مناسبتهایی با نیروهای طالبانی درگیر شده بودند. قاسملو گفت که از این به بعد رجوی در شمال عملیات نخواهد کرد ولی بجایش در جنوب انجام خواهند داد. او قبول کرد که رجوی " ظاهرا مشتاق هیچ اتحادی نیست. رجوی رویای بزرگی دارد، او فکر میکند قادر است اینکار را تنهایی انجام دهد".
۱۸ ـ کنگره حزب دمکرات کردستان ایران: در این میانه، نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در پاریس (کسی که به همراه همکارش در استکهلم باید در ۱۵ فوریه به اروپا باز گردد) گفت که "تقریبا ۲۰۰" نماینده حزب در کنگره که در مقر جدید برگزار شد، شرکت داشتند. قبلا کنگره همیشه دو سال یکبار بود اما اینبار بعلت مشکلات ناشی از سفر نمایندگان در کردستان ایران در کنار مرز، کنگره آینده سه سال دیگر برگذار میشود. قاسملو به تکرار بر طبیعت دمکراتیک حزب و سیاستش تاکید میکرد (و مشخص کرد که دمکراتیک به مفهوم غربی و نه شرقی آن) قبول کرد که حریفی برای مقام دبیرکلی حزب ندارد. رئیس گروه از او پرسید آيا حزب نماینده ای از آمریکا داشت و او جواب داد دفعه قبل بله اما اینبار نه.
۱۹ ـ کومله: سفیر سوئد بهت و حیرت خود را نشان داد از اینکه او دو هفته پیش به یک کرد ایرانی برجسته، شیخ عزدالدین حسینی ویزای توریستی برای ورود به سوئد داده بود و در حال حاضر او تقاضای پناهندگی کرده است. درخواست ویزا از طرف دامادش بنام شمسی نماینده کومله (گروه کوچک مارکسیست کرد ایرانی) در بغداد صورت گرفته بود. قاسملو اهمیت مذهبی شیخ عزالدین و کومله را کم کرد.
۲۰ ـ زندگی نامه: قاسملو در سال ۱۹۳۰ متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در ارومیه انجام داد. اما او همچنین کالج آمریکایی در تهران تحصیل کرد. او در پاریس به دانشگاه رفت ، ولی از ایران بخاطر فعالیت های انقلاب اخراج شد. او برنده یک بورس تحصیلی از دانشگاه پراگ شد و بمدت بیست سال استاد اقتصاد در پراگ بود. او در سال ۱۹۶۸ هنگامی که روس ها پراگ را اشغال کردند آنجا را ترک کرد. روشن و خاموش در طول سالهای ۱۹۷۰ او به عنوان اقتصاددان در وزارت برنامه ریزی در بغداد خدمت کرد. او ادعا می کند در طی آن مدت او طرح مهم اقتصادی کلان برای عراق می نوشت. قد متوسط و بلند و باریک با موهای سفید شده، اما او با سرعت و چابکی یک مرد جوان حرکت می کند. او خوب حکایت میکند و مکالمه خود را دائم طنز نمکی میکند.
توجه نیوتن OC / T: حذف : پاراگراف ۲۰ خط ۴. اصلاح به دنبال.
No comments:
Post a Comment