بخشی از نطق مدرس پس از پیشنهاد نمایندگان روشنفکر مجلس مشروطه برای حق رای دادن به بانوان در ایران:
به تنم لرزه افتاده!. آخر ما هر چه تامل میکنیم می بینیم خداوند قابلیت در زن ها قرار نداده که لیاقت انتخاب کردن داشته باشند. عقول این ها استعداد ندارد و در حقیقت تحت قیمومیت قرار دارند. چه طور ممکن است به آن ها حق انتخاب کردن داده شود؟
این هم از آدمهای منورالفکری که باید خیابان ها را در ایران بە اسمشان کنند و در کتاب تاریخ کودکان آنها را بزرگان ایران زمین بدانند.
شیخ فضل الله نوری در متن اعلامیەی خود علیه مشروطه گفته:
بند١- هرکس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد، مرتد است. چون ما قانون الهی داریم و نیاز به وضع قانون نو ابدا نداریم. و هرکس مرتد شد طبق قانون اسلام خونش حلال است. زنش هم می شود مال خودمان و اموالش هم.
بند٢- عجم های باستان که این مشروطه خواهان مدحشان می گویند، خبیث ترین طوایف بودند.
اكنون به بركت جمهورى اسلامى:
شیخ نوری را شهید می خوانند. و برای نشان دادن مظلومیتش با هزینه های نفتی فیلم و سریال می سازند و یکی از بزرگراه های اصلی تهران را به نامش می کنند!
حال، بخشی از مکتوبات این شیخ کە اکنون او را شهید قلمداد می کنند:
"آزادی قلم و لسان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است. اگر نه، تو بگو فایده این آزادی چیست که این کلمه قبیحه را نشر میدهی، و بنای قرآن این است که آزادی نباشد. اگر فردا یهود و نصاری و مجوس و بابیه آمدند پای منبر و محراب ما، القای شیطنت کردند، نشر کلمه کفریه خود را کردند، ایجاد شبهه کردند و قلوب صافیه مومنین را تضلیل کردند؛ تو میخواهی چه کنی؟".
یکی از مواد آن ضلالتنامه (قانون اساسی مشروطه) این است که افراد مملکت متساویالحقوقندو در این طبع آخر به این عبارت نوشته شده:
«اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود» و این کلمه مساوات، «شاع وذاع حتی خرق الاسماع»، و این یکی از ارکان مشروطه است که به اخلال [آن]، مشروطه نمی ماند. نظرم است در وقت تصحیح، در باب این ماده، یکی نفر از اصول هیات معدود بود، گفت به داعی: که این ماده چنان اهمیت دارد که اگر این باشد و همه مواد را تغییر بدهند، دول خارجه ما را به مشروطه می شناسند و اگر این ماده نباشد لیکن تمام مواد، باقیه باشد ما را به مشروطگی نخواهند شناخت. فدوی در جواب او گفتم: فعلی الاسلام السلام و برخاستم و گفتم: حضرات جالسین بدانید مملکت اسلامیه مشروطه نخواهد شد، زیرا که محال است با اسلام حکم مساوات.
رساله حرمت مشروطه از شیخ فضلالله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحههای ۱۵۱ تا ۱۶۷. ای مُلحد اگر این قانون دولتی مطابق اسلام است که ممکن نیست در آن مساوات، و اگر مخالف اسلام است، مُنافی [است] با آنچه که در چند سطر قبل نوشته شده که آنچه که مخالف اسلام است قانونیت پیدا نمی کند.
ای بی شرف، ای بی غیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو مُنتحل به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده و امتیاز داد[ه] تو را، و تو خودت از خودت سلب امتیاز میکنی و میگویی من باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم.رساله حرمت مشروطه از شیخ فضلالله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحههای ۱۵۱ تا ۱۶۷
No comments:
Post a Comment